روانشناسان خانواده معتقدند که حتی یک جمله ناغافلانه می تواند تاثیر منفی بسیار قوی بر ذهن یک کودک بگذارد. به همین دلیل بسیار مهم است که وقتی با کودک در تعامل هستید روی جملاتی که به او می گویید دقت کنید و از گفتن بعضی جملات خاص شدیدا پرهیز کنید.
وقتی هم سن تو بودم همه کارهایم را خوب انجام می دادم
پدر و مادر برای بچه ها از بدو تولد تا ۶ سالگی حکم خدا را دارند: آن ها همه چیز را می دانند، آن ها به کودک کمک می کنند تا نگرش خود نسبت به دنیا را شکل دهند. عبارات خاص بین والدین و فرزند رقابت ایجاد می کنند. به عنوان مثال: هیچوقت نمی تونی منو بگیری، هر کاری که تو انجام می دهی من بهترش را انجام می دهم. بچه هایی که با این جملات بزرگ می شوند تمام سعی خود را می کنند تا ثابت کنند که می توانند چقدر خوب باشند. درست است که این مسئله آن ها را در رسیدن به هدفشان ترغیب می کند اما مشکل اینجاست که آن ها هدفشان این باشد که نه به خاطر خودشان بلکه بخاطر تحت تاثیر قرار دادن والدینشان به جایی برسند. این بچه ها وقتی بزرگ می شوند هیچوقت برای چیزهایی که در زندگی بدست آورده اند خوشحال نخواهند بود. خوشحالی آن ها وابسته به تایید والدینشان است.
بیشتر بخوانید: زندگی مشترک ؛ مهارت هایی که زن و شوهر را عاشق تر می کند!
من را تنها بگذار!
هیچ والدینی وجود ندارد که که آرزوی فرصتی برای آرامش و استراحت را نداشته باشد. پس هنگامی که می خواهید به استراحت بپردازید مراقبت از کودک را به همسرتان بسپارید و یا از یک پرستار کودک کمک بگیرید یا اینکه کودکتان را حدود نیم ساعت جلوی تلویزیون بگذارید تا بتواند انرژی از دست رفته شما باز گردد .
هنگامی که سرتان شلوغ است و مشغول کار هستید هیچگاه به کودکتان نگویید که “راحتم بگذار” یا “کار دارم”، زیرا پیغام شما موجب به وجود آمدن این تفکر می شود که حرف زدن با شما بی فایده است چون همیشه سرتان شلوغ است بنابراین کودک در بزرگسالی هم تمایلی به حرف زدن و مطرح کردن مسائلش با شما نخواهد داشت. در این زمان ها بهتر است پیش از تمام شدن کارهایتان به کودک بگویید که باید کارتان را تمام کنید و از او بخواهید در این مدت خودش را با انجام کارهایی مانند نقاشی و بازی سرگرم کند.
تو میمون کوچولوی من هستی
وقتی این کلمات را برای کودک به کار می بریم آن ها را تبدیل به موجودی غیرانسانی می کنیم. به یک عروسک که هر چه دلمان خواست می توانیم با او انجام دهیم. در ابتدای زندگی، کودک این کلمات را مثبت تعبیر می کند چون به شما اعتماد کامل دارد. حتی اگر چیز بدی هم بگویید به دلیل اعتمادی که به شما دارند سعی می کنند آن را تکرار کنند. بنابرای باید بسیار مراقب کلماتی که به کار می برید باشید. بهتر است که وقتی او را خطاب قرار می دهید به جای اسم های مستعار بامزه نامش را به زبان بیاورید. در واقع کودک با نام اصلی خود به دنیا معرفی می شود، با نام اصلی خود خودش را در دنیا می شناسد و با نام اصلی خود درک می کند که چقدر در دنیا به عنوان یک شخصیت ارزش دارد.
صبر کن بابا برگرده!
این شیوه بسیار آشنای فرزند پروری نوع دیگری از تنبیه است که بسیار بی نتیجه است زیرا انتقال مسولیت به فرد دیگر می تواند باعث کاهش قدرت نفوذ شما شود. زمانی که به کودکتان می گویید بگذار پدرت بیاید ، ممکن است شدت عذاب ناشی از انتظار مجازات بیشتر از حد لازم باشد. برای تاثیرگذاری خودتان کنترل شرایط را در دست بگیرید.
بیشتر بخوانید: برای اینکه زندگی شادی داشته باشیم چه کارهایی باید انجام دهیم؟
دوستت در امتحان بهتر از تو بود
اکثر والدین نیات درستی دارند. آن ها اغلب به کودکانشان می گویند: نگران نباش برای من هم همین اتفاق افتاد اما ببین الان خوبم. آن ها این جملات را به کار می برند چون نمی توانند فراموش کنند وقتی پدر و مادر خودشان با توبیخ کردنشان به خاطر اینکه به خوبی دیگران نیستند آن ها را ناامید می کردند. جمله ای که می تواند تجربه ای آزار دهنده برای کودک باشد و تلخی ان را حتی تا دوران نوجوانی هم به دوش بکشد این است: چرا او در امتحان بهتر از تو بود؟ آن ها از شخصی که با او قیاس شده اند متنفر می شوند. بچه ها از اینکه با دیگران مقایسه شوند به شدت بدشان می آید و این مسئله باعث می شود که کودک همیشه خودش را با دیگران مقایسه کند و این رفتار سالمی نیست.
گریه نکن!
کودکان قادر به بیان احساساتشان در قالب کلمات نیستند، به همین دلیل احساس غم خود را با گریه نشان می دهند . کودکان هم دچار ناراحتی و اضطراب شوند پس هنگامی که کودکتان با گریه احساس خود را نشان داد از این جملات ” ناراحت نباش “، “بچه نشو!” یا ” دلیلی برای نگرانی وجود ندارد” استفاده نکنید و کودک را حمایت کنید . گفتن این جمله ها به بهبود احساسات کودک کمک نمی کند و این پیغام را به کودک می رساند که احساسات ارزشی ندارند و نباید ناراحت بشوند یا بترسند.
به جای انکار احساسات کودک، او را از هیجانات و احساساتش مطلع کنید و با نامگذاری احساسات حقیقی کودک به او آموزش دهید با استفاده از کلمات احساساتش را توصیف کند مثلا بگویید “حتما وقتی علی به تو گفت که نمی خواهد با تو بازی کند، خیلی ناراحت شدی”. نشان دادن همدلی سبب می شود که کودک کمتر گریه کند و با استفاده از کلمات هیجانات و احساساتش را بیان کند.
اگر یکبار دیگر این کار را انجام دهی دیگر دوستت نخواهم داشت
عبارت مشابه آن این است: اگر این کار را انجام دهی خیلی دوستت دارم. این نحوه صحبت کردن کودک را همیشه نگران این مسئله می کند که همیشه باید خوب باشد و هیچ اشتباهی مرتکب نشود. کودک تقلا می کند که ببیند والدینش دقیقا چه چیزی از او می خواهند و امیال و آرزوهای درونی خودش را نادیده می گیرد. وقتی این اتفاق بیفتد او دیگر بچه نیست چون لازمه بچگی بیخیالی و سبکبالی است. این ذهنیت که همیشه خود را در رده دوم اهمیت قرار دهد به آسانی تا دوران نوجوانی هم همراه او می ماند.
بهتر از این می توانستی انجام بدهی!
بیشترین چیزی که ممکن است آسیب های جبران ناپذیری به کودک بزند قضاوت سریع و سخنان طعنه آمیز است . اگر کودک در یادگیری کاری اشتباه کند و دوباره همان اشتباه را تکرار نماید ، هیچ گاه از این جمله استفاده نکنید و از جملاتی که در عین مولد و حمایتی بودن، ارزش شک و دودلی را به کودک بیاموزد ، استفاده نمایید.
من رو سرافکنده نکن
بچه هایی که مدام این جمله را از والدین خود می شنوند دائما می خواهند به دیگران نشان دهند که آنچه آن ها فکر می کنند درست است. و هنگامی که مورد توجه مثبت قرار می گیرند نمی دانند که چگونه باید با آن کنار بیایند. ممکن است فرار کنند یا مخفی شوند. این بچه ها حس می کنند که هیچ انتخابی در زندگی ندارند و همیشه باعث سرافکندگی پدرومادرهایشان هستند. اگر شما از آن دسته والدینی هستید که این جمله را زیاد به کار می برید باید بدانید که زخم عمیقی بر احساس او وارد می کنید.
بس کن یا کاری می کنم که پشیمان بشوی!
تهدید کردن کودک از سوی والدین کلافه و عصبانی روش ناکارآمدی برای تغییر رفتار است. معمولا تهدید از سوی والدینی که کلافه و عصبانی هستند بی ثمر است. استفاده از جملات تهدید آمیز سبب می شود که دیر یا زود به تهدیدتان عمل کنید یا تهدیدتان قدرتش را از دست بدهد. از مجموعه ای از تکنیک های سازنده مثل جهت دهی، دور کردن کودک از موقعیت یا تایم اوت به جای در نظر گرفتن عواقب منفی مثل تنبیه کلامی یا پشت دست زدن استفاده نمایید.
لنگه پدرت/مادرت هستی
گفتن این جمله با عصبانیت نشان می دهد که والدین روابط خوبی با هم ندارند و می خواهند که این سرخوردگی را روی فرزندشان تخلیه کنند. این گونه والدین می خواهند که به نوعی نارضایتی های خود را بیرون بریزند بنابراین از طریق صحبت هایی که با بچه دارند آن را بروز می دهند. طبیعتا تمام شنیده های کودک در این شرایط منفی هستند و برای مدت زمان طولانی در ذهن او حک می شود. به عنوان مثال اگر به کودک بگویید “مثل پدرت لجبازی” چیزهایی که در ذهن او می گذرد این است : نمی خواهم مثل پدرم باشم، او لجباز است، پدر بد است. همینطور کودک با این افکار منفی به زندگی خود ادامه می دهد.
ای کاش بیشتر شبیه خواهرت بودی!
کودک شما منحصر به فرد است و با دیگران تفاوت دارد پس او را با کودکان دیگر مقایسه نکنید زیرا مقایسه کردن بیشتر اوقات به نتیجه نامطلوب منجر می شود. مقایسه کودک با دیگران سبب می شود که کودک فکر کند که شما ترجیح میدهید کودک دیگری داشتید و نه تنها به تغییر رفتار او نمی انجامد بلکه فشار زیادی به کودک وارد می کند و عزت نفس او را تحت تاثیر قرار می دهد.
به جای یادآوری نقاط ضعف کودک و مقایسه کردن او با دیگر کودکان به موفقیت های او اشاره کنید و آنها را پر رنگ کنید. همه والدین فرزندانشان را در خصوص روند رشد یا رفتار با هم مقایسه می کنند اما بهتر است این مقایسه را در حضور کودک انجام ندهید.
اگر غذایت را نخوری بزرگ نمی شوی
خانم جوانی را می شناسم که می گفت وقتی کودک بود جمله ای که پدر و مادرش به او می گفتند این بود: اگر غذا نخوری شب غذا به سراغت می آید و تو را می خورد. درست است که این جمله کمی احمقانه است اما از آن پس او فوبیای انواع غذاها را داشت. این جملات باعث خیلی از مسائل احساسی در ارتباط با غذا می شود. همچنین مسائلی چون مشکلات وزن، خودآگاهی و خیلی مشکلات دیگر …
بیشتر بخوانید: وابستگی یا دلبستگی ؟
تو خیلی … هستی!
به کار بردن برچسب هایی طبیعی و مثبت مانند “خجالتی” یا “باهوش” از سوی والدین می توانند باعث ایجاد توقعات غیرضروری و نامناسب در کودک شوند. اگر به کودک خود بگویید چرا انقدر با دوستت بدجنس هستی؟” یا ” چطور توانستی تا این حد بی دست و پا باشی؟” و یا اینکه برای معرفی فرزند خود از برچسب استفاده کنید مانند :” این یکی دختر خجالتی من است” همه اینها سبب خواهد شد که وقتی کودک بزرگ می شود این برچسب ها را بدون هیچ پرسشی بپذیرد به همین علت برچسب های منفی می توانند به بخشی از خود انگاره کودک تبدیل شوند.بدترین برچسبی که به کودکتان نسبت می دهید، می تواند برای تمام طول عمر در ذهنش باقی بماند.پس همیشه از به کار بردن صفات در مورد شخصیت کودک پرهیز کنید.
اگر درست رفتار نکنی تو را به عمو می سپارم
این جمله باعث می شود کودک فکر کند تنها زمانی که باب میل والدینش رفتار کند برایش ارزش قایل می شوند. گفتن این جمله مثل این می ماند که به کودک می گوییم: خودت نباش، باید هر طور که ما تایید می کنیم رفتار کنی. این بچه ها که دائما با این جملات بزرگ می شوند نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و به جای آن همیشه سعی می کنند دیگران را راضی و خشنود سازند.
زود باش!
همه پدر و مادرهای جوان فرزندی دارند که می خواهد کارهایش را به تنهایی انجام دهد . اگر در این شرایط از کودک می خواهید عجله کند، سخت در اشتباهید زیرا این رفتار باعث احساس گناه در کودک می شود و این احساس بدون ایجاد انگیزه برای انجام سریعتر کار، احساس بدی در کودک به وجود می اورد. بنابراین سعی کنید خودتان را کنترل کنید و زمان کافی را به فرزندتان بدهید.
بعدا تنبیهت می کنم
این جمله به کودک می فهماند که والدین این حق را دارند هر کاری که دوست داشته باشند با فرزندشان انجام دهند و احساسشان بی ارزش است. آن ها به پدر و مادرشان به چشم یک رئیس و ناظر نگاه می کنند نه به چشم یک نگهبان مهربان و همیشه از ترس تنبیه شدن سعی می کنند کاری را انجام دهند که پدر و مادر دوست دارند.
تشویق مثبت کودک !
یکی از بهترین ابزارهای تاثیرگذاری تشویق مثبت است اما به کار بردن تشویق بیهوده و بی رویه برای هر کار کوچکی باعث از بین رفتن معنی و ارزش آن می شود. کودکان تفاوت میان تشویق برای انجام یک کار ساده را با تشویق برای یک تلاش واقعی تشخیص می دهند.
نمی خواهم ببینمت یا نمی خواهم صدایت را بشنوم
این جمله یعنی: زندگی من را خراب کردی، می خواهم ناپدید شوی، اصلا نباید وجود داشته باشی. طبیعتا کودک همیشه احساس گناه می کند و تصور می کنند که دلیل ناراحتی پدر و مادرشان هستند.
بنابراین نتیجه می گیریم که قبل از به زبان آوردن جمله ای باید بسیار مراقب باشیم. همه این جملات عواقب عمیقی در زندگی شخص خواهد داشت. کودکان بار دردناک این جملات را تا پایان عمر با خود حمل می کنند. وقتی نمی توانید خودتان گفته هایتان را کنترل کنید باید فردی را به عنوان شاهد در نظر بگیرید. باید در بهبودی رفتار خود تلاش کنید تا توانسته باشید در بهبودی زندگی کودکتان کاری کرده باشید. با سپس از همراهی شما لطفا به این مقاله امتیاز دهید و نظراتتان را برای ما بخش دیدگاه ارسال کنید.