کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن ، رمانی نوشته ی اشتفن تسوایک است که نخستین بار در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید.
«هرچه بیشتر احساس کردم که از خودم دور می شوم، بیشتر و بیشتر به جاهایی کشیده شدم که گردباد زندگی در آن ها سریع تر در چرخش بود.» روزی عجیب و غیرمعمول از زندگی خانم سی، این گونه آغاز می شود. این شخصیت که به تازگی با رنج فقدان مواجه شده و به دنبال هیجان و معنایی تازه در زندگی خود است، به درون دنیای نورهای درخشان یک کازینو و عشق غریبه ای دردمند کشیده می شود و هدفی جدید را در زندگی خود کشف می کند اما به چه قیمتی؟ تسوایک در رمان ۲۴ ساعت از زندگی یک زن به کاوش در قدرت عشق، تنهایی و افسوسی می پردازد؛ احساساتی که می توانند تا آخر عمر با انسان همراه باشند.
اما امروز که میکوشم گذشتهی خود را مانند چیز ناشناسی از اعماق روحم بیرون کشم، امروز که در مقابل شما از گفتن چیزی شرم ندارم، به این نکته پی میبرم…
چیزی که مرا در آن حال نگران و دلآزرده کرده بود، تاثری بود که از رفتار جوان به من دست داده بود زیرا که آن جوان پیش از آنکه کمترین تشبثی برای ماندن نزد من بکند، رفت… و حال آنکه باید مرا به شدت به سوی خود میکشید. همینکه پیشنهاد رفتن به او کردم با احترام اطاعت کرد… مرا درست مانند زن پارسا و پاکی که سر راه او پیدا شده باشم، تقدیس کرد و متوجه نشد که من هم زن هستم !
رفتار او در من تاثر شگرفی ایجاد کرد… تاثری که در آن وقت و پس از آن حتا در دل خود به آن اعتراف نکردم.
اما زن همه چیز را با حواس خود درمییابد و احتیاجی به بحث و جدل ندارد.
من اکنون دیگر خود را گول نمیزنم.
اگر آن روز آن جوان دست مرا میگرفت و میخواست که با او بروم تا آن سر دنیا با او میرفتم… حتا نگاهی به پشت سر خود و به زندگی گذشتهام، نمیکردم. پول، نام، ثروت و شرافت خود را فدای این شخص میکردم و چیزی را که انسانها آن را عفت و حیا نام نهادهاند، فراموش میکردم.
پی نوشت : کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن در واقع اعترافاتی است از یک زن سالخورده، اعتراف از بیست و چهار ساعت از زندگی شخصی او که حتی با گذر زمان فراموش نشدهاند.
همهی ما در زندگی شخصی خود تجربه این لحظهها و دورههای کوتاه را داشتهایم، لحظه هایی که تاثیر آنها تا مدتها و شاید تا آخر عمر همراهمان خواهند بود. دورههایی که وقتی به آنها میپردازیم، درستی یا نادرستی و علل انجام آنها را نمیدانیم. اینکه چرا و به چه علت چنین واکنشی داشتیم و یا چرا چنین حرفی زدیم و چنین عمل کردیم. اما آنچه در این میان واضح و مشخص است این است که فاصله گرفتن از آنها همانقدر آزار دهنده است که پرداختن به این لحظهها.
تسوایک در این رمان کوتاه و خواندنی به بررسی عمیق این واکنشها و روحیات آدمی میپردازد… دو انسان تنها؛ یکی جوانی تنها که اعتیاد به قمار دارد و دیگری زنی تنها که نیاز به عشق و همراه دارد.
_______
#نخواندن_بدتر_از_سواد_خواندن_نداشتن_است
منبع: پیج کتابخانه