اگر فکر میکنید که چرا زندگی اینقدر سخت است، پس احتمالاً چیزی از زندگی شما کم شده است. از خود بپرسید، ﺁیا زندگیای پر از شادی و رضایتمندی دارید یا زندگیای هدفمند؟
صرف نظر از اینکه شما چگونه “هدف” را تعریف میکنید، شما میدانید که آیا به دنبال آن هستید یا نه. جالب است که در هر دو مورد با چالشهایی روبرو خواهید شد. تنها تفاوت این است که در پایان روز چه احساسی دارید.
وقتی میپرسید چرا زندگی اینقدر سخت است و هدف خود را دنبال میکنید، میدانید چیزی وجود دارد که همه چیز را ارزشمند میکند. همانطوراگر بئنبال هدف نباشید و یکجا بنشینید به نظر میرسد که احساس خطری ندارد، ولی این بار را تحمل خواهید کرد که هرگز به پتانسیل واقعی خود نرسید. همیشه در این فکر خواهید بود که زندگی بهتری نسبت به آنچه که داشتهاید وجود دارد.
در حالی که تغییر زندگی ممکن است آسان نباشد، در نهایت باید لذت بخش باشد. شما باید از یادگیری بیشتر در مورد خود، اهداف و انگیزههای خود لذت ببرید. اگر فکر میکنید که زندگی بهتر میشود، این مقاله برای شما میتواند مناسب است.
هر روز شما دو تا انتخاب دارید. شما میتوانید صدای بلند ترس و شک و تردید را بشنوید، یا میتوانید به صدای ﺁرام اعتمادبهنفس و هدف گوش دهید.
صدای آرام اعتماد به نفس، صدایی است که شما را به دنبال کردن زندگی رویاییتان سوق میدهد. زندگی رویایی شما همان زندگی است که اگر مسئولیت و مانعی نداشته باشید میتوانستید زندگی کنید. اگر از خود میپرسید که چرا زندگی اینقدر سخت است، شما میتوانید برای رسیدن به هدف خود تلاش کنید. ممکن است بخواهید شغلی راه اندازی کنید، اما به درآمد ثابت شغل فعلی خود نیاز دارید. ممکن است چالشی برای غلبه بر مشکلی که با آن متولد شدهاید یا محیطی که در آن بزرگ شدهاید وجود داشته باشد. به هر دلیلی که باشد، مبارزهای وجود دارد که شما هنوز بر آن غلبه نکردهاید.
در حالی که ممکن است احساس کنید که بهترین تصمیم را در مورد کارهایی گرفتهاید که با ﺁنها روبرو شدهاید، این امر باعث نمیشود که فکر کنید میخواهید به زندگی ادامه دهید. به همان اندازه که بقا ضروری است، شما نمیخواهید زمانی که به انتهای زندگیتان رسیدهاید متوجه شوید که هرگز به طور واقعی زندگی نکردهاید. افراد زیادی هستند که روزهای آخر زندگی خود را پر از حسرت می دانند، زیرا همیشه تسلیم ترسهایشان میشدند.
اگر میخواهید زندگی آسانتر داشته باشید، دیگر جلوی آرزوهای خود را نگیرید. هر روز قدمهای کوچکی در جهت تحقق آنها بردارید. همچنین، پیروزیهای کوچک خود را جشن بگیرید. این به شما کمک میکند تا حرکت خود را ایجاد کنید و از روند کار لذت ببرید، بنابراین وقتی با مشکلی روبرو میشوید، دیگر احساس نمیکنید که از ﺁن کنارهگیری کنید.
حتی اگر ممکن است از شکست لذت نبرید، اما اشکالی ندارد که در امتحان چیز جدیدی شکست بخورید. در حقیقت، شکست نشانهای بزرگی برای دانستن این است که هدف خود را دنبال میکنید و به صدای اعتماد به نفس خود گوش میدهید. همچنان از اشتباهات خود درس بگیرید و اجازه دهید آنها شما را به خود ایده آلتان تبدیل کنند.
بیشتر بخوانید: آیا زیبایی مرد در ازدواج مهم است؟
اگر دانش قدرت است، پس دانستن این که با دانش گفتهشده چه کنیم، زندگی را ﺁسانتر میسازد. با این حال، همیشه چنین نیست.
هر ساله، نزدیک به نیمی از مردم یک برنامه برای سال نو خود ارائه میدهند. آنها برنامه حمله دارند و میدانند چه اتفاقی باید برای آنها بیفتد تا به نتایج دلخواه خود برسند. با این حال، هر ساله کمتر از ۱۰٪ از مردم واقعاً به برنامه خود عمل میکنند و به اهدفشان میرسند.
این سوال را به وجود میآورد: وقتی شما برنامهای دارید که میدانید عملی خواهد شد، چرا زندگی بسیار سخت است؟
فروشندگان زیادی وجود دارند که میدانند اگر هر روز با تعداد معینی از افراد تماس بگیرند، تجارتشان موفق خواهند داشت. برخی از زوجها میدانند که اگر قبل از اقدام به احساسات یکدیگر گوش دهند و به آنها توجه کنند، روابط آنها بهتر خواهد بود. خواه در مورد اهداف شغلی یا شخصی صحبت کنید، عملکردی را که برای موفقیت لازم است میدانید.
قطع ارتباط زمانی رخ میدهد که احساسات خود را مورد توجه قرار ندهید. در نظر گرفتن احساسات فردی دشوار است، زیرا احساس میکنید که از نظر شما قطعی است یا مورد تأیید نیستید. وقتی پنج نفر آخر به شما نه گفتند برقراری تماس تلفنی بعدی ممکن است دشوار باشد. جنبهای عاطفی از زندگی وجود دارد که انجام کار درست را دشوار میسازد.
مطالعات نشان میدهد هنگامی که از اصل “اگر-آنگاه ” استفاده میکنید تا خود را زودتر از موعد آماده کنید، میتوانید احتمال غلبه بر احساسات خود را افزایش دهید. نحوه عملکرد این گونه است که پاسخ را از قبل میدانید، بنابراین بعداً احساسات شما بهترین نتیجه را نمیگیرند.
به عنوان مثال، اگر دوستانی دارید که غذای ناسالم میخورند، میتوانید بگویید، “اگر با آنها ناهار بیرون بروم، آنگاه سالاد سفارش خواهم داد.” هنگامی که با فروش سر و کار دارید، ممکن است بگویید، “اگر به من پاسخ منفی داده شود، آنگاه تا زمانی که بله را بشنوم تماس خود را ادامه خواهم داد”. هرچند ساده به نظر میرسد، دانستن اینکه چگونه میتوانید شکستها را تحمل کنید، کسانی که زنده ماندهاند را از کسانی که رشد میکنند جدا میکند.
اگر هنوز سوال میکنید که چرا زندگی اینقدر سخت است، پس باید از خود بپرسید که آیا خیلی سخت کار میکنید یا خیر.
زندگی شما انباشته از تجربیات شماست. بعضی از این تجربیات از بقیه لذتبخشتر خواهد بود. اگر خود را با تعداد زیادی تجربیات ناخوشایند میبینید، باید تعیین کنید که آیا اهداف غیر واقعی برای خود تعیین میکنید یا خیر.
به عنوان مثال، اگر کسی برای خود هدفگذاری کند که در یک ماه حدود ۳۰ کیلوگرم وزن کم کند، ممکن است نداند که انجام این هدف چقدر غیرممکن است. اگر آنها میدانستند که متوسط کاهش وزن توصیه شده هفتهای یک تا دو پوند (نیم یا یک کیلوگرم )، آنگاه میدانستند که کاهش دو پوند در روز برای بدن مضر است. با این وجود، اگر هدفی غیرواقع بینانه تعیین کنید، وقتی به آن نرسید احساس تهی بودن میکنید.
وقتی سعی میکنید راهی برای تحقق بخشیدن به اهداف قابل دستیابی در یک جدول زمانی غیر واقعی پیدا کنید، زندگی دشوارتر میشود. این واقعیت را نادیده میگیرید که در طول مسیر پیشرفت فوق العادهای داشتهاید زیرا احساس عدم موفقیت در رسیدن به هدف خود را دارید. این میتواند ناامیدکننده باشد و از خود بپرسید که چرا زندگی خیلی سخت است.
بهترین راه برای غلبه بر این احساس ناامیدی، اختصاص دادن زمان بیشتر به خودتان است. وقتی وقت بیشتری به خود اختصاص میدهید، تعجب خواهید کرد که چقدر سطح استرس خود را پایین میآورید.
آیا زمانی را به خاطر میآورید که در مدرسه وظیفهای را به شما سپردند یا در محل کار خود پروژهای دارید و به زمان بیشتری نیاز دارید؟ شما میدانید که اگر فقط یک یا دو روز دیگر فرصت داشته باشید ارائه شما بی عیب خواهد بود. سپس، با خوش اقبالی، جلسه یا ضرب الاجل یک هفته به عقب منتقل شد زیرا کسی مریض شد. چه احساس فوق العادهای داری وقتی خودت را با زمان بیشتر از آن چیزی که انتظار داشتی پیدا میکنی؟ ادامه بده و به خودت زمان بیشتری بده و ببین چطور درک خودت رو از موقعیت تغییر میدهید.
بیشتر بخوانید: ۱۵ نشانهی عزت نفس پایین
اگر فقط به همه چیزهای اشتباه زندگی خود فکر کنید، زندگی میتواند واقعاً سخت باشد. باور کنید، من میدانم که بسیاری از اشتباهات در جهان وجود دارد، اما حقایق زیادی نیز در جهان وجود دارد.
باید انتخاب کنید که میخواهید روی چه چیزی تمرکز کنید. اگر ذهن خود را طوری تربیت کنید که فقط بفهمد چه مشکلی در دنیا وجود دارد، دیدن فرصتها تقریباً غیرممکن است. شخصی را تصور کنید که فقط اخبار را تماشا میکند. اکثر مردم تصدیق میکنند که اخبار پر از داستانهای منفی است که باعث ایجاد ترس، عصبانیت و ناامیدی میشود. در نتیجه، بمباران مداوم اطلاعات منفی، درک شما از جهان را منحرف خواهد کرد.
همچنین میتوان با معاشرت با افرادی که همیشه از چیزی شکایت دارند، درک منفی ایجاد کرد. چه از خانواده، چه از رابطهشان و چه شغلشان شکایت کنند، باعث میشود در مورد مسائل زندگیتان فکر کنید.
برای غلبه بر ذهنیت منفی، باید دو عمل انجام دهید. ابتدا باید اطلاعات منفی را که جذب میکنید کاهش دهید. شما باید زمان کمتری را به تماشای اخبار اختصاص دهید و باید مدت زمانی را که با افراد منفی میگذرانید کاهش دهید. اگر فرد منفی عضو خانواده یا دوست صمیمی باشد، این مسئله دشوار است. با این حال، اگر طرز فکر ﺁنان شما را زیر سؤال برده است که چرا زندگی ﺁنقدر سخت است، باید معاشران خود را تغییر دهید.
دومین کاری که باید انجام دهید ایجاد یک مجله مثبت است. نیازی نیست که هر روز در آن بنویسید، اما باید آن را هر روز بخوانید. شما باید هر روز شروع به خواندن همه چیزهایی کنید که در زندگی خود دوست دارید. این کار به شما کمک میکند قدر شادیهای زندگی خود را بیشتر بدانید زیرا این شادیها با چالشهای روزمره ازبین نمیشوند.
دلیل سخت بودن زندگی میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. هر بار که به گذشته نگاه میکنید و متوجه میشوید که تا چه حد پیش رفتهاید، رشد و تحول شخصیتان میتواند شما را تسلی دهد.
ناامید نشوید وقتی همه چیز به همان سرعتی که میخواهید اتفاق نمیافتد. درعوض، بر این واقعیت تمرکز کنید که هر روز در یک مسیر درست قدم برمیدارید. اگر هر روز بهتر از روز قبل باشید، وقتی تمام گفتهها را انجام دادی شخصیت خودت را دوست داشته باش.
منبع: LifeHack